بسم الله الرحمن الرحیم الحمدلله رب العالمین و توکلت علی الله
در خلال 32 روز کاروان حسینی (ص) چگونه کاروان را باید همراهی کرد؟
یاوران ندای الرحیل امام (ع) را لبیک می گویند و کاروان امام حسین (ص) به سوی مقصدی به نام کربلا به راه می افتد. برخی با بیم و امیدهای بسیار رهسپار دیار شهادت می شوند. کاروان می بایست تا رسیدن به مقصد و قبل از اینکه به آخرین منزگاه برسد در جایگاهی قرار داشته باشد که بتواند صحنه های عظیمی را رقم بزنند. همه همراهان و کسانی که در معیت امام (ع) قرار گرفتند باید مجرای افعال امام (ع) در کل عالم و بلکه بزرگترین ابزارها در دست امام (ع) گردند. برای رسیدن به این مهم یعنی تربیت و رشد یاوران ، بهترین روش برگزیده شده است ، یعنی روش تربیت در خلال معیت امام حسین (ص)! به عبارت دیگر فضایی از رحمت به نام کاروان حسینی (ص) ایجاد شده است و یاوران در این فضا باید تحت امامت ، ولایت و امارت حسینی (ص) قرار بگیرند تا اوج درجات مغفرت بر آنها جاری گردد. کاروانیان با تقید به آداب ، ارزشها و رفتارهایی که همه آنها را از امام (ع) می گیرند بیشتر و بیشتر رشد می کنند و تا ظهور در آنها به تکامل برسد. ولی یک کاروانی چگونه کاروان را باید همراهی کند؟!
یک کاروانی وقتی در کاروان قرار می گیرد تمام توجه و حواسش ، تمام دغدغه هایش را به درون کاروان معطوف می کند و شب و روز در راستای ائتلای مجموعه کاروان می کوشد. یک کاروانی دیگر نمی تواند خود را جدا از مجموعه کاروان بداند و همه چیز خود را باید در کاروان جستجو کند و بیابد. یک کاروانی تمام برنامه های کلی و جزیی اش را از قافله سالار کاروان می گیرد و برنامه های به روز کاروان را دنبال می کند. یک کاروانی هیچ گاه دچار خمودگی ، خواب آلودگی و خستگی نمی شود. تمام احساساتش را صرف توجه بیشتر به دیگر کاروانیان می کند.
این طور نیست که در مجموعه کاروان هیچ کمبود و یا نقصی پیدا نشود ، اصلاً فضای کاروان برای رفع نقص هاست. یک کاروانی در مواجه با نقص های احتمالی موجود دچار ضعف ، سرخوردگی و چالش نمی شود بلکه محکم و استوار سعی در رفع نقص های خود و نقص های دیگر دوستانش می کند. همانند زمان جنگ که اگر زمانی یک بسیجی به هر دلیلی توان جنگیدن نداشت دیگر دوستانش به او کمک می کردند و بار او را به دوش می کشیدند تا دوستِ همراه شان به زمین نماند. یک کاروانی هر چه قدر که بیشتر رفاقتش را در کاروان صرف می کند خود را بیشتر در حرکت به سمت جلو می بیند و احساس می کند. یک کاروانی علاوه بر اینکه خودش محکم قدم بر می دارد با یک دست ، دوست جلوتر از خودش را حمایت می کند و با یک دست ، دوست پشت سر خود را به پیش می کشد. یک کاروانی هیچ میل و خواستی و هیچ گونه حرکتی جز آنچه که امامش از او می خواهد انجام نمی دهد. یک کاروانی تمام فرصتی که در کنار امامش قرار گرفته است را قدر می داند ، سعی در فهم امیال ، روحیات و خواست امامش دارد. برای یک کاروانی در محضر امام بودن ، مهم تر از در کنار امام بودن است! به این گونه که اگر همیشه موقعیت در کنار امام بودن را ندارد باید امام را درون خود بیابد ، باید امام را به عنوان یک مربی و یک معلم در درون خود پیدا کند و طبق خواست آن مربی عمل کند. یک کاروانی یک عاشق به تمام معناست. تحت تاثیرات روانی و اخلاقی دیگران قرار نمی گیرد ؛ زیرا هیچ راه نفوذی برای اثرپذیری از دیگران باز نگذاشته است. چه قدر زیباست! یک کاروانی همه چیزش تحت تاثیر خواست امامش است. در زندگی خود هم اختیار دار و هم بدون اختیار است. اختیار دارد که با فهم و اختیار خود آن گونه که امامش می خواهد برنامه های امام را دنبال و عمل کند و نه آن طور که خودش می خواهد. یک کاروانی فکری متاثر از این و آن ندارد. از بس که او شاداب و سرزنده و استوار است ، زمانی که در کنار او قرار می گیری نتیجه ای جز سرعت و پیش رفت در مسیر رو به جلو نمی گیری. زمانی که او را می بینی تمام فکر و ذهنش را معطوف امام (ع) می یابی. کلامش ، قلمش و عملش همه برای امام (ع) است. یک کاروانی همه کاروانیان را از خود می داند. این گونه نیست که شان دوستانش را کم و زیاد کند بلکه به همه دوستانش از صمیم دل عشق می ورزد و آنها را تکمیل کننده خود می داند. یک کاروانی از آنچه که در اختیارش قرار می دهند به خوبی محافظت می کند و به بهترین نحو انجام وظیفه می کند. اگر او را در بالاترین جایگاه ها قرار دهند بهترین سلطان است و اگر او را در زیر باری قرار دادند بهترین بار بَر است. از خود چیزی ندارد. همه چیزش را از امام و با اذن امام (ع) گرفته است. یک کاروانی زحمات را از آنِ خود می داند و ثمرات را برای دیگر اعضای کاروان می خواهد. یک کاروانی به دنبال نشانی از امامش است. یک کاروانی نشانی از امامش شده است و یک کاروانی همه امامش شده است.
مقطع 32 روز کاروان حسینی (ص) و تربیت های مد نظر در این مقطع در زندگی هر شیعه ای خواهد بود. فقط این مدت سی و دو روز است که کم و زیاد دارد. حتی ممکن است لحظه ای بیش نباشد. الزاماً این نیست که در طی مدت به خصوصی یک کاروانی رشد کند. مثلاً حر (ع) که از کاروانیان حسینی (ص) است به صرف فهمیدن حق خود را فدای کاروان می کند و جزء کاروانیان قرار می گیرد. او در روز عاشورا حتی از اسب هم پیدا نشد! برعکس کسانی هم بودند که در مدت سی و دو روز صرفاً و به ظاهر امام حسین (ص) را همراهی کردند ولی هیچ کدام از تربیت ها را واجد نشدند و شب عاشورا و حتی قبل از آن کاروان را ترک کردند.
وقتی در مقاطع کاروان جستجو می کنیم افرادی که لحظه ها را از دست ندادند و به نسیم های خنکی که از جانب امام حسین (ص) در حال وزیدن بود بها دادند توانستند یاور امام باشند. بیاییم لحظات و موقعیت هایی که در مقاطع زندگی مان داریم و همراه کاروان هستیم را بیشتر قدر بدانیم و در این سال جدید از مولایمان بخواهیم و به ایشان عرض کنیم که مولا جان! از اینکه در این ماه رمضان و در شب های قدر معرفت صحیح و آخرالزمانی مولایمان امیرالمومنین (ع) و راه اتصال و ورود به ایشان را به ما عطا کرده اید شاکریم و از شما تشکر می کنیم. مولاجان! ما به دنبال نشانی از دابه الارض می گشتیم و می گردیم ولی شما ما را نشانه ای از او قرار بده و بلکه ما را دابه الارض قرار بده.
و صلی الله علی سیدنا محمد و آله و عجل فرجهم